زندگانی بی پوچی
خدایا!خدایا!
همه ی زندگانیم
درتمام عمرم،برآنم
باگفتارم،بادست هایم
باافکارم،با رازهایم
بامی وجامم
باعشق وعرفانم
باشعرواشعارم
باشاعران وبزرگانم
باهمه ی دردهای غریبم
کاری کرده باشم
کمکی یاکه خدمتی
اگرناچیزهم باشد
یابه چشم هم نیایدشاید
به همه ی مردمانم
به دوستان وعزیزانم
تا دریابم که پوچ نبوده است زندگانیم
ووحشت عمری بی ثمرنداشته باشم
پس توکل به خدا وخدایم
یوسف دوست
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
آن خدایی که تو بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
نامت چیست؟
آدم
فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم عالم خلقت
محل تولد؟
بهشت پاك
اینك محل سكونت؟
زمین خاك
آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است