گفتگو از مرگ انسانیت است از همان روزی که دست قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل «از همان روزی که فرزندان آدم گرچه «آدم» زنده بود!
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرد»
ارسال توسط یوسف دوست
میدونی وقتی خدا داشت بدرقم می کرد بهم چی گفت؟
جایی که میری مردمی داره که میشکننت
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی
من درتوجریان دارم
تو کوله بارت عشق می گذارم که بگذری
قلب می گذارم که جا بدی
اشک میدهم که همراهیت کنه
و مرگ که بدونی برمی گردی پیشم
ارسال توسط یوسف دوست
آخرین مطالب